...5.....حرفایی که تو اون وبلاگای گمنامم مینوشتم الان اینجا مینویسم تورو دیگه از خودم میدونم

بعضی حرفات تامغزاستخونمو میسوزونه گفتی سرماخوردیحالتوپرسیدم میگی ادای دلسوزی درنیار من فقط نگرانتم پات ک زخم شد انگار پای خودم بود الان ک سرماخوردی نفس منم بالانمیاد نمیدونم چرااینطوری رفتار میکنی من چرا باید ادا دربیارم چرا باید دروغ بگم؟ مرض دارم واقعا متاسفم برای خودم من فقط نگران حالتم دلم نمیخو ...5.....حرفایی که تو اون وبلاگای گمنامم مینوشتم الان اینجا مینویسم تورو دیگه از خودم میدونم...ادامه مطلب

حسود نبوده ام هرگز و حالا

به هوایی که نفس میکشی هم حسادت می‌کنم

بی تاب نبوده ام هرگز و اکنون

لحظه ها تاب و توانم برده اند

کجایی ای مرغ سحر امروز

تا ناله سر کنی بر مزار این زنده

حدیث گفتم و گفتی و حل نشد این معما

چه داغها مانده ببینم، تا بوسه ای حاصل شود

...5.....حرفایی که تو اون وبلاگای گمنامم مینوشتم الان اینجا مینویسم تورو دیگه از خودم میدونم...

رنگوجانم

هرشب نمیزارم بخوابی

میدونم دارومیخوری

اما

نمیتونم ازت دل بکنم

حرف خاصی هم نمیزنیم.جز اینکه مدام صدات میزنم

جان گفتنت ارامشبخشترین واژه دنیاست

...امشبم نزاشتم بخوابی

ببخشید

شب بخیر عزیزترینم

...5.....حرفایی که تو اون وبلاگای گمنامم مینوشتم الان اینجا مینویسم تورو دیگه از خودم میدونم...

گزینه مشاهده وبلاگ رو زدم

حرفای دیروزمو دیدم

انگار چند ساله درگیرم

باورم نمیشه دیروز بوده

و فقط دوروزه

چنان سخت گذشته ک قابل بیان نیست..‌‌

نگرانم

بیشتر نگران تو

...5.....حرفایی که تو اون وبلاگای گمنامم مینوشتم الان اینجا مینویسم تورو دیگه از خودم میدونم...

قلبم درد میکند و چه کسی درک میکند

...5.....حرفایی که تو اون وبلاگای گمنامم مینوشتم الان اینجا مینویسم تورو دیگه از خودم میدونم...

مامان گفت باهام بیا دکتر

نرفتم

حالم خوب نبود سردرد وحشتناکی داشتم..خوابیدم چنان ازخواب پریدم انگار از یه برج پرت شدم پایین بعدش 

حالت تهوع شدید گرفتم

دستام سردبود عصبی بودم

مگه چی گفت که اینطوری جوابشو دادم

بعدشم باز کمی خوابیدم

خواب دیدم سرطان داره

....

....

عذاب وجدان دارم

...5.....حرفایی که تو اون وبلاگای گمنامم مینوشتم الان اینجا مینویسم تورو دیگه از خودم میدونم...

ی پیام اومد برام صفه گوشیم روشن شد

باذوق بازش کردم

فکر کردم تویی

دلم میخواست تو باشی

‌اما همراه اول بود...

حس میکنم کمتر دوسم داری

...5.....حرفایی که تو اون وبلاگای گمنامم مینوشتم الان اینجا مینویسم تورو دیگه از خودم میدونم...

و تو چه میدانی درد من چیست

همدردی نیست

......

از روز متنفرم

از شب متنفرم

میانه اش چ میشود

غروبی دلگیر......

......سرم را که بیشتر گرم میکنم

دستانم بیشتر سرد میشوند.....

....

بدون کفش

میتوان راه رفت

اماپاهایت به تو لعنت میفرستند

.....

گیجم

گیج

...5.....حرفایی که تو اون وبلاگای گمنامم مینوشتم الان اینجا مینویسم تورو دیگه از خودم میدونم...

اندازه قلم و نوع قلم چه فرقی دارد

وقتی که تو شب بخیر.ت را

ساده نوشتی......

...5.....حرفایی که تو اون وبلاگای گمنامم مینوشتم الان اینجا مینویسم تورو دیگه از خودم میدونم...

صبح بیدارشدم ....خوابیدم

بیدارشدم....خوابیدم

بیدارشدم ناهارخوردم

خوابیدم...خوابم نبرد

.....اهنگاشو گوش دادم

خوابیدم ...خوابم برد

بیدارشدم....خوابیدم

الان بیدارشدم

حوصله ندارم

بازم میخوابم............

...5.....حرفایی که تو اون وبلاگای گمنامم مینوشتم الان اینجا مینویسم تورو دیگه از خودم میدونم...